لوح گور
نه در رفتن حرکت بود
نه درماندن سکوتی.
شاخه ها را از ریشه جدایی نبود
و باد سخن چین
با برگ ها رازی چنان نگفت
که بشاید.
دوشیزه عشق من
مادری بیگانه است
و ستاره پر شتاب
در گذرگاهی مایوس
نه درماندن سکوتی.
شاخه ها را از ریشه جدایی نبود
و باد سخن چین
با برگ ها رازی چنان نگفت
که بشاید.
دوشیزه عشق من
مادری بیگانه است
و ستاره پر شتاب
در گذرگاهی مایوس
بر مداری جاودانه می گردد.
+ نوشته شده در دوشنبه بیست و چهارم فروردین ۱۳۸۸ ساعت 15:37 توسط مجتبی
|